جام معنوی

فرد و جامعه معنوی

شرح ابیات عرفانی شهیدبلخی 5

  • ۹۸

شرح اشعار عرفانی شهید علّامه سید اسماعیل بلخی/ شماره ۵

 

نایبی ۱۵ آبان ماه ۹۴.

«گوش بلخی بشنید از در او دوش سروش..... بعد این جور تو را مهر و وفائی دارم.».

 وبلاگ اندیشه توحیدی

 در این بیت علّامه شهید حاصل تلاشهای سالکانه خویش در منزلگه مقصود را می یابد.در دل شب سروش الهی را دریافت می نمایند.به قول مولوی بلخی که «ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست... به هوای برکویش پر و بالی بزنم»..شهید با گوش قلب آواز سروش ربّانی را می شنود.و حضرت احدیّت تجلی فرموده می فرماید که از این پس من عشق خودم را نثار تو می کنم:«بعد این جور تو را مهر و وفائی دارم»..که در سوره بقرهآیه ۱۶۵ می فرماید:«والّذین امنوا اشدّ حبّاً للّه»..

کسانی می توانند لیاقت محبّت و عشق الهی را داشته باشند که قبلا رنج ایمان را از طریق مجاهده با نفس کشیده باشند و ایمان خود را در تمامی احوال نگاه دارند تا به مرتبتی برسند که شایسته محبّت و وفای الهی شوند که فرمود: اوفوا بعهدی اوف بعهدکم (بقره ۴۰) و شهید می فرماید:« بعد این جور تو را مهر و وفائی دارم».یعنی وقتی در مقام بندگی وفای به عهد الهی که همان انجام تکالیف باشد صورت گرفت آن گاه ایمان در قلب رسوخ پیدا کرده و عبد شایسته محبّت و مهر حضرت احدیّت می گردد.

شرحی بر بیت مولانا

  • ۹۴

اُستن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن
غالب آید پست گردد این جهان........
 
نویسنده : سلطان علی نایبی
 
برخی با استناد به این شعر مولانا بر آنند که انبیای الهی باید بشر را رها کنند تا هیچگونه هوشیاری ای در این دنیا نداشته باشند ،و انبیای الهی آدرس را اشتباه داده اند ،نه تنها آدرس اشتباهی داده نشده بلکه
 
اتفاقاً حضرت مولانا (ره) بر این است که انبیای الهی آدرس را کاملاً صحیح به بشریت عرضه نموده، فرمایش جناب مولانا ناظر به عملکرد انبیای الهی است او که خود پرورده این مکتب توحیدی است می فرماید:«اُستن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
هوشیاری زان جهان است و چو آن
غالب آید پست گردد این جهان........».... یعنی این که «تمام هوش صرف مادّیات شود امری مذموم است نه این که هیچ گونه هوشیاری در این دنیا نباشد اتفاقاً دونوع هوشیاری ضرورت دارد .هوشیاری اوّل : یعنی نباید تمام هوش صرف مادّیات شود .هوشیاری دوّم : یعنی معرفت و هوشیاری ای لازم است تا انسان غرق معرفت مادّی(هوشیاری مادّی) نگردد و معرفت الهی را برتر بشمارد.و «این هوشیاری دوّم ارتباط تنگاتنگی با هوشیاری اخروی دارد و جدای از آن نیست معرفت توحیدی یک معرفت بسیط است و تکّه تکّه نمی شود «هوشیاری زان جهان است » یعنی «هوشیاری اصلی همان هوشیاری توحیدی است که در امتداد همین هوشیاری توحیدی ای است که در دنیا حاصل می شود».«معرفت و هوشیاری توحیدی و وحیانی ثمره اش در آخرت متجلّی می شود و ای بسا عارفانی که در این همین دنیا به «هوشیاری زان جهانی» رسیده اند. منظور حضرت مولانا از «هوشیاری زان جهانی» «هوشیاری وحیانی » است که «زمان» بردار نیست و در این دنیا نیز قابلیّت تحقق را دارد.

انسان اخلاقی ، ایثار و عشق دربرابر سودگرایی

  • ۹۲

قسمت دوم.
سلطان علی نایبی:
در آیه ای از قرآن کریم می خوانیم:
و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة... (حشر، 9
ودر آیه ای دیگر :
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شی ء فان الله به علیم (آل عمران، 92)
تمام این امور دال بر این است که دین مبین اسلام به موضوع «ایثار» به صورت جدی توجه نموده است.بدون شک از موضوعات مهم جامعه بشری امروزی «فردگرایی محض» و «سود گرایی شخصی » و «منفعت طلبی قشری» است.
این امر هم سبب سردرگمی بشر شده است به این دلیل که سود گرایی شخص و توجه بیش از حد به خویشتن او را دچار بیماری «خود بزرگ بینی » و «خود  محوری» می کند.
مریضی روانی یاد شده علت بسیاری از ناهنجاریهاست.هنگامی شخص تمام تمرکزش روی  خودش است در وهله اول  آرامش ندارد زیرا خود را در شادی و غم دیگران شریک نمی داند از موفقیت دیگران به وجد نمی آید زیرا فقط  خویشتن را می بیند.در وهله دوم تعامل اجتماعی مناسبی ندارد چون در جامعه باید به دیگران احترام گذاشت چه در مسائل حقوقی یا اخلاقی و او چون «منفعت شخصی» را می بیند هرگز حاضر نیست «منفعت جامعه» را بر خویشتن مقدم سازد.
بنابراین شخص «خود شیفته» در مرحله «آرامش درون» و «تعامل با بیرون»  دچار مشکل می شود و نمی تواند به کمال فردی و اجتماعی برسد.
مسئله «ایثار» دست کم گرفته می شود اما با یک بررسی عمیق می توان به ثمرات فراوان آن دست یافت.
انسان «ازخودفرارونده» کسی است که به منافع بیرون از خود نیز احترام می گذارد به طبیعت،به انسانها،عشق می ورزد در واقع او همان انسان اخلاقی است.

 

درجات معرفت الهی

  • ۹۵

 

نویسنده: سلطان علی نایبی

 «معرفت الهی »  درجاتی دارد(اشاره به کتاب اوصاف الاشراف سیّد بن طاووس ومراحل اخلاق آیت الله جوادی آملی».(کتابی در عشق الهی  نوشته شود). یک مرحله آشنایی اجمالی با اوصاف و ذات حضرت حق است ومرحله دوّم از معرفت زمانی بدست می آید که انسان به حقّ الیقین برسید یعنی این اسماء و ذات را با تمام وجود درک کند و مستغرق عشق الهی شود که پس از این ادراک معرفتی دیگر علاوه بر  معرفت قبلی نصیب «عارف» می شود که «اوج معرفت» است و با «معرفت قبلی» بسیار متفاوت است.شاید بتوان مثال زد که معرفت اولیه مانند کسی است که آب را ندیده امّا آشنایی ای اجمالی با صفات آب دارد این که آب مایع است و سیلان دارد و... که این مرحله «عین الیقین معرفت » است.مرحله دوّم زمانی است که آب را در مانیتور رایانه خویش مشاهده می کند که این مرحله «علم الیقین معرفت » است؛ و مرحله سوّم زمانی است که او وارد اقیانوس می شود و قدری شنا می کند یا از آب می نوشد در اینجا معرفتی جدید علاوه بر معارفی که قبلاً از آب بدست آورده بود به او اضافه می شود که بسیار متفاوت تر و حقیقی تر  و لذّت بخش تر است.بلاتشبیه به ذات اقدس اله شاید بتوان گفت «معرفت قلبی» به خداوند نیز مانند مثال فوق مراتبی دارد و اهمّ مراتب آن «مرتبه عشق الهی » است که عارف مستغرق در اقیانوس رحمانیّه الهی می شود و صفات جلالیّه و جمالیّه حضرت محبوب را با تمام وجود ادراک می کند.

اخلاص درعبادت /آیا عبادت برای بهشتی شدن شرک است؟!

  • ۹۸

سلطان علی نایبی

 نیز همان «توحید در عبادت » است،منتها مرتبه ای عمیق تر «مراتب عبادی توحید» به شمار می رود.

در «توحید عبادی» اوّلین چیزی که به ذهن می آید و منظور است این است که در عالم «ظاهر کسی جز خداوند سزاوار پرستش نیست».و این معنا را افاده می کند که «ذاتی غیر خدا مستحق پرستش نیست».امّا در اخلاص که «مرتبه اعلای توحید عبادی» است،منظور این است که «بنده» باید تمام اراده خویش را به کار گیرد که این تنها ذاتی را که می پرستد،به «نیّت کامل خدامحورانه باشد» و اغراض دیگری را در آن قرار ندهد،از جمله : ریا و...

به یک عبارت می توان گفت که «بنده » «درحالت ریا»دارای «توحید عبادی» است زیرا «یک ذات» را عبادت می کند،امّا از آن جایی که مصمّم بر «نیّت خویش نیست» و «اغراض دیگری را نیز همزمان در نظر گرفته » آن «اغراض دیگر » را ما به صورت «ذاتی در برابر خداوند در نظر می گیریم» و حکم می کنیم که وی «توحید عبادی » ندارد  و دچار «شرک » شده است.بنده در این حالت «ذات خویش» یا «کس دیگر» را به عنوان خدا در نظر نگرفته است پس چگونه مشرک می شود؟!

زمانی به ریاکارمی توانیم بگوییم مشرک شده است که «ذاتی را دربرابر ذات خداوند به عنوان «اله ومعبود خویش» بپرستد».در حالی که او کسی را در عبادت خویش شریک نکرده فقط عبادت خویش را به قصد کامل انجام نداده است.بله در مورد شخصی که علم کامل داریم خداوند را هیچ گاه جز برای شهرت عبادت نمی کند،بگوییم که مشرک است.زیرا او «ذات خداوند» را هیچ گاه به عنوان معبود نپذیرفته است،امّا کسی که فقط «ذات خداوند » را به عنوان «معبود» از منظر معرفت شناسی پذیرفته و از منظر عمل هم هیچ ذات دیگری را در مقابل حضرت احدیّت به عنوان «خدا» در نظر نگرفته ،منتهی «حبّ ذات » او را وسوسه کرده که قدری هم برای شهرتش ،عبادت کند یا برای ترس از جهنّم یا شوق بهشت،در این صورت آیا می توان گفت او مشرک است؟!

 زیرا گاهی اوقات «بنده» یا «عابد» خداوند را عبادت می کند امّا در کنار آن شهرت خویش با عبادت را نیز در نظر گرفته،بعد نماز متوجّه می شود کسی در مسجد حضور نداشته،و او به خاطر صدای باد تصوّر نموده کسی وارد مسجد شده است،در این حالت ما می گوییم «عابد» ،خداوند را با اراده جدّی نپرستیده بلکه «خواهش های نفسانی خویش را شریک کرده» است.در فرض مذکور،هیچ ذاتی در مقابل خدا قرار ندارد،هیچ شخصی هم وجود ندارد،بلکه این خواهش نفسانی بوده که بر اساس یک تصوّر شریک در عبادت او شده است.

ظاهر است که شریک خداوند «ذات نفس عابد ریاکار » نیست. بلکه «جنبه هایی از ذات اوست که به عنوان خواهش های نفسانی یا مادّی » از آن نام می بریم.به عبارتی عبادت او به نوعی به «حبّ ذات» بر می گردد.

به بیانی دیگر در فرض مذکور «حبّ ذات» با «حبّ الله تعالی» جمع می شود.

سوال: آیا می شود عبادتی را تصوّر کرد بدون «حبّ ذات»

دوم: آیا «حبّ ذات» ممنوع است؟

سوم: چرا «حبّ ذات» با «حبّ به الله » در یک آن جمع نمی شود؟چه استبعادی دارد با یک تیر دو نشان زدن.

اکثر مردم به خاطر جهنّم و بهشت نمازمی خوانند بنابراین باید بگوییم آنان مشرکند.

بله «مرتبه اعلای عبادت اخلاص است» امّا آیا غیر مخلصان مشرکند؟

آیا غیرمخلصان اصلا می توانند در لفظ «عبد و بنده» قرار بگیرند؟!

معنویت قرآنی مظلوم است

  • ۹۶

دریافت
حجم: 61.6 کیلوبایت
 

 

«معنویت قرآنی» این واژه غریب و مظلوم در ادبیات عرفانی معاصر.

در این زمانه همگان دم از عرفان و معنویت و خلوت می زنند امّا «آب در خانه و ما تشنه لبان می گردیم».

آن تنهایی پیامبر اعظم محمد مصطفی ص در غار حراء، و درد دل های علی ع در نخلستان کوفه،و مناجات حسین ع عصر عرفه و گریه های امام سجاد ع در نماز شب و دعایی که به ابوحمزه ثمالی می آموخت همه حاکی از عرفان و معرفتی اسلامی است که جای خود را به یک مشت اباطیل جدید الورود از خدایان دروغین هندی و یا تفکرات فلسفی توهم انگیز غربی داده است.

بسی جای تاسف است بر مسلمانانی که شدیداً نیازمند «معنویت» هستند اما «یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم»... مسلمانی که در «معنویت » به دنبال «یوگا» و «ذن» و داستان های «کوئیلو» برود،هرگز نمی تواند بار گران «مسلمان بودنش» را به سلامت برساند...

دومین کنفرانس بین المللی دین ،معنویت و کیفیت زندگی

  • ۸۷

 

دین و زندگی

  -روانشناسی دین

  -دین و تفکر مثبت

  -دین ، نظم و امنیت

  -جامعه شناسی دینی

  -دین و هدف از زندگی

  -رابطه دین و معنویت

  -ماهیت دین و معنویت

  -تفسیر دین از زندگی دنیا

  -دین و کیفیت زندگی فردی

  -فلسفه زندگی از منظر دین

  -ادیان و مذاهب و کیفیت زندگی

  -جایگاه دین در ارتقاء کیفیت زندگی اجتماعی

 

    معنویت و زندگی

  -معنویت و زندگی

  -نگاه دین به معنویتهای غیر دینی

  -دین و معنویت در دوران پساکرونا

  -مناسبات معنویت و کیفیت زندگی

  -مبانی نظری معنویت و کیفیت زندگی

  -اثر معنویت بر سلامت فردی و اجتماعی

  -معنویت و ارتقاء امنیت و آسایش در حیات دنیوی

 

     سبک زندگی اسلامی

  -سبک زندگی اسلامی

  -اثرات دین بر کیفیت زندگی

  -روانشناسی محیطی و فرهنگی

  -الگوهای سبک زندگی اسلامی

  -اثرات معنویت بر کیفیت زندگی

  -فرهنگ ایرانی اسلامی و قومیت

  -سبک زندگی اسلامی در دوران پساکرونا

  -جایگاه تفرجگاه ها در سبک زندگی اسلامی

  -تفریح و شادکامی در سبک زندگی اسلامی

  -رابطه نظم و امنیت با سبک زندگی اسلامی

  -سبک زندگی اسلامی و تربیت جامع و متوازن

  -مؤلفه ها و شاخص های سبک زندگی اسلامی

  -سبک زندگی اسلامی، عقلانیت و حفظ مناسک

  -سبک زندگی اسلامی و الگوی هیات‌های مذهبی

  -سبک زندگی اسلامی و تکنولوژی و فناوری های روز

  -سبک زندگی اسلامی، تربیت اقتصادی الگوی مصرف و تغذیه

  -سبک زندگی اسلامی و مهارت های زندگی (مهارت مدیریت هیجانات و ...)

 

https://www.icrsl.ir/fa/page-6

دلنوشته معنوی

  • ۹۱

و اینک در تهی گاه اصلی انسان، جایی که ذهن تهی می شود، عقل به آخر کارش می رسد ،تفریح تکراری می شود ، انسان به پوچی محض می رسد،«معنویت اسلامی» به سراغمان می آید....

دریچه ای به سوی ابدیت...

فرد و جامعه را ، این «معنویت پر مغز» هم زمان «توحیدی» می کند .

این زیبا «وحدت الهی» ..

این آبشار «اندیشه توحیدی» ..!

آری ..

«سالها رفت و کسی مرد ره عشق ندید     حالیا چشم جهانی نگران من و توست»...

معنویت اسلامی

  • ۹۴

 

معنویت اسلامی چیست؟

به آموزه های معنوی مبتنی بر توحید معنویت اسلامی گویند.

ادامه دارد ...

خلوت عشق محمد ص

  • ۹۵

 

 

 

 

 

ده هزار صوفی خم ابروی محمد ص نشود

عشق هم یک تار گیسوی محمد ص نشود
 

در «حراء» خلوت «عشق» است برادر «إقرأ»!

که جز او همدم عشق محمد ص نشود

 
ناله صوفی پشمینه درون خانقاه

یک «دم» سجده پیشانی احمد ص نشود


شب معراج محمد ص به عیان واضح دید

که محبت به جز عشق به سرمد نشود

 
نایبی خرقه بینداز که کافر نشوی!

هر کسی دم برآورد که محمد ص نشود.

24 دی ماه 1399

سلطان علی نایبی

ساعت 23:55 دقیقه